اصطلاح فرهنگ در ادبيات فارسي ، بر حسب زمان و مورد ( قبل و بعد از اسلام ) با مفاهيم مختلف به كار رفته است براي آشنايي با مفهوم ( يا مفاهيم ) و روشن شدن تعريف (يا تعاريف ) آن چند نمونه ذكر مي شود .
الف – به معني دانش و حرفه علم : در متن پند نامه آتورپارت اسپارت اسپتنتان آمده است (( به خواستاري فرهنگ كوشا باشيد ، چه فرهنگ تخم دانش است و بر آن خرد است و خرد آرايش دو جهان است و درباره آن گفته اند كه فرهنگ اندر فراخي پيرايه و اندر شگفتي ( سختي ) پانه ( نگهبان ) و اندر آستانه( مصيبت ) دستگير و اندر تنگي پيشه است.
ب – فردوسي واژه فرهنگ را به معني و مترادف با دانش و هنر مي داند .
زدانا بپرسيـــد پـــس دادگـر كـه فـرهنگ بهتر بود يا گهر ؟
چنين داد پاســخ بــدو رهنمـون كه فرهنگ باشد ز گوهر فزون
كه فرهنگ آرايــــش جان بـود زگـوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بي هنر زار و خوار است و سست كه فرهنگ باشد روان تندرست
ادبيات و گويش هاي محلي
فولكور به اندازه اي دامنه دار مي باشد كه مي توان در مورد هر كدام از آنها كتابهايي به رشته تحرير در آورد . لهجه ها وابستگي كامل به اوضاع محلي دارند يعني دسته اي از لغات زاييده احتياجات طبيعي هر منطقه هستند و همچنين وجه تسميه بسياري از آباديها كه به طور مسلم رابطه مستقيمي با موقعيت و آب و هوايي منطقه دارد از جمله اموري هستند كه بايد حتماً به آنها توجه شود .
در اينجا تعدادي از اصطلاحات و گويش هاي محلي را نام مي بريم :
فارسي |
لهجه محلي |
تلفظ |
پسر |
پُس |
Pos |
ديروز |
دوشي |
Doshi |
برادر |
بِرا |
Bera |
مادر |
مُو |
Mow |
خانه |
لًههً |
Laha |
قاشق |
كاشغ |
Kashokh |
سرفه |
كولگ |
Koleg |
قورباغه |
گُك |
Goak |
دايي |
خالو |
Khalou |
خواب |
خو |
Khov |
عسل |
عسل |
Asal |
آرد |
هارت |
Hart |
مرغ |
مُرگ |
Morg |
فوق سر |
بُشك |
boshk |
فارسي |
لهجه محلي |
تلفظ |
گاونر |
نرگا |
Narga |
مگس |
پَشِك |
Pasheg |
ضرب المثلها
ضرب المثلها هم مانند ديگر رسوم رايج در هر منطقه كاربرد بسزايي دارند . بيان كردن عقيده خويش بصورت سر پوشيده و در لفافه ، از ديگر عادتهايي است كه در ميان مردم رواج دارد هنگاميكه كسي كاري انجام مي دهد كه با هنجارها و رفتارهاي پسنديده منطقه سازگار نيست افراد ديگر سعي مي كنند در لفافه به او بفهمانند كه حركت و اعمال و گفتار او خلاف سنت و عرف عاميانه و رايج بين مردم است و سعي مي كنند بوسيله اين الفاظ او را به اشتباهش آگاه سازند . در اينجا سعي مي شود كه تعدادي از اين ضرب المثلها را نوشته و آنها را به فارسي برگردانيم .
1- (( روباه دستي به انگور نارسه ، اگو ترشه ))
فارسي – روباه دستش به انگور نمي رسد مي گويد ترش است .
منظور كسي كه از عهده انجام كاري بر نمي آيد نبايد دنبالش برود .
2- (( ديوار موش داره موش هم گوش داره
فارسي – ديوار موش دارد موش هم گوش دارد
منظور پشت سر ديگران غيبت كردن يا گوش كردن موقع غيبت كردن كسي .
3- (( كَر بعد از تماشا ))
منظور – فردي كه بعد از تمام شدن كاري نظر شخصي خود را ابراز مي كند كه آن بي موقع و بي نتيجه است چون كه نتيجه كار و غيره مشخص شده است .
4- (( كوه به كوه نارسه ولي آدم به ادم ارسه ))
فارسي – كوه به كوه نمي رسد ولي آدم به آدم مي رسد .
منظور – در مورد آدمهايي كه در حق يكديگر كوتاهي مي كنند يا نسبت به هم بي وفايي مي كنند .
5- (( عقل كه نباشه جون در عذابِ ))
فارسي – كسي كه عقل ندارد جانش در عذاب است .
منظور – در مورد افرادي كه بدون فكر كردن دست به كاري مي زنند و سعي مي كنند با زور بازو آن كار را انجام دهند و از راه درست و منطقي وارد نمي شوند .
6- (( گيرگ دورِ چربي اگرده ))
فارسي – مورچه دور چربي مي گردد .
منظور – كساني كه با افراد پولدار مي چرخند .
عقايد مردم منطقه
مردم اين منطقه داراي فرهنگ و عقايد بسيار عجيبي در گذشته بوده اند كه با خرافات همراه بوده و پاره اي از آنها در حال نيز مرسوم است . به نحوسات فوق العاده معنقد بودند . برخي از روزهاي هر ماه و ايام هفته را نيز نحس مي دانستند و در آن روزها از انجام هر كاري و نوع رفت و آمدي امتناع مي كردند .
در اينجا ما به ذكر پاره اي از اين اعتقادات بطور اختصار مي پردازيم .
1-روزهاي شنبه و چهارشنبه به نزد كسي كه مصيبت زده است نمي روند .
2-اگر ناخن دست و پا را در خانه مي گرفتي مي گفتند بركت و روزي از خانه مي رود و مَثل مي زدند : پِنج ( ناخن ) دست به خونه ( خانه ) پِنج پا به روخونه ( رودخانه ) يعني ناخن دست را در خانه بگير و ناخن پا را لب رودخانه .
3-اگر لبه هاي قيچي را به هم مي زدي مي گفتند جنگ و دعوا مي شود
كنايه ها
مردم اين منطقه سخنان فراواني را به عنوان كنايه به كار مي برند كه هر كدام معاني خاصي دارند مثلاً كسي كه از وضع مالي خوب و بالايي برخوردار باشد مي گويند ( فلاني بر خر مراد سوار است و يا وضعش توپ است ) يا فلاني گاوش زاييده يعني رسوا و بدنام شده است و يا اينكه هنوز سوار خر نشدي پايت را تكان مي دهي .
نذورات و خيرات :
مردم اين منطقه به نذرهاي مختلفي اعتقاد دارند و به شيوه خاصي نذر مي كنند بيشتر نذرها ، نذر كردن گوسفند يا بز مي باشد . مثلاً اگر مشكلي براي شخصي و يا خانواده اي پيش آيد نذر مي كنند كه گوسفندي را به نام يكي از امامان و ائمه سر ببرند و بين مردم تقسيم كنند و يا به نيت خاصي به زيارت يكي از ائمه اطهار و يا امامزاده ها بروند ( مثل زيارت سيد سلطان محمد ) و در آنجا گوسفندي را سر ببرند و قضا و بلاهاي خود و خانواده شان را دفع نمايند .
ديگر نذورات عبارتند از :
نذر در راه خدا – نذر ابوالفضل – نذر امام حسين ( ع ) . اين نذر را در روز عاشورا ادا مي كنند و يا براي سلامتي و بلا گرداني اعضاي خانواده خود نذر مي كنند كه محصول فلان درخت مثلاً ليمو يا نخل را در راه خدا به فقراء بدهند و يا به نوعي ديگر مثلاً آجيل و شيريني مي خرند و در روز پنج شنبه شب ( مشكل گشا ) مي دهند .
عيد نوروز :
در گذشته كه به شكل امروزي تقويمي نبود ، ايام عيد نوروز تقريباً مصادف با بارور ساختن درختان خرما و زائيدن بعضي از حيوانات وحشي و اهلي از قبيل بز كوهي ، خرگوش ، بز و … بوده كه اين خود بر حلاوت و شيريني و شور و شادي نوروز مي افزايد هر چند كه مراسم عيد نوروز بصورت امروزي برگزار نمي شد اما مردم براي اينكه نشان دهند سال عوض شده محلولي از گل سرخ ( گِلَك ) درست مي كردند و شاخ يا پشت و پيشاني حيوانات اهلي از قبيل گاو ، گوسفند و بز را با آن رنگ مي كردند . بعضي مواقع تنه درختان نخل و مركبات را نيز با نشانه اينكه نوروز است قرمز مي كردند . به اين ترتيب نيز سال عوض مي شود . اما امروزه از اين اعتقادات در اثر پيشرفتهاي علمي خبري نيست . مردم همه ساله قبل از عيد نوروز لباس نو را براي خود و خانواده اشان مي خرند . چند روز قبل از عيد ، زنان به كمك بچه ها به خانه تكاني پرداخته و خانه هاي خود را تميز و فرش هايشان را مي شورند . چيدن سفره هفت سين در گذشته چندان مرسوم نبوده است ولي اكنون خانواده ها به اين كار مبادرت ورزيده و دختران تمايل زيادي به پهن كردن سفره هفت سين دارند . شب عيد خانواده ها شربت و شريني تهيه نموده و معمولاً غذاي اكثر خانواده ها مرغ سرخ كرده همراه با برنج و باقلا ( كه اكثر مردم خودشان كشت كرده اند ) و سبزي تازه ، پياز و غيره ، سرسفره گذاشته و مي خورند . آب و هواي منطقه در عيد نوروز بسيار دلپذير و بهاري است و مردم از سراسر استان كرمان و هرمزگان به اين منطقه آمده و از جاهاي ديدني آن ديدن مي كنند .
- لالايي ها
مادران اين خطه از ايران براي آرام ساختن ، خوابانيدن و گاهي كه كودك گريه مي كند اشعاري مي خوانند كه با هلهله و لالايي همراه بوده ، سراينده اين لالايي ها معلوم و مشخص نيست بلكه از نسلي به نسل ديگر پيوسته منتقل گشته و به دست ما رسيده است.
عواملي چند در شكل گيري لالايي ها دخالت داشته و دارند كه مي توان عمده اين عوامل را كه از دين ، اعتقاد به قيامت ، قرآن و رنج و سوز مادران كه براي فرزندان متحمل مي شوند نام برد .
كه اشعاري تكراري مي شوند :
لَلُم لالا بكو تا خوابت بيايه
بلا بر جون رودم نيايه
لَلْ به بچه عزيز گفته مي شود و معني اين بيت آن است كه فرزندم دراز بكش و راحت باش تا خوابت بيايد و هيچگونه بلا و دردي برايت پيش نيايد .
طبابت و داروهاي محلي
در زمانهاي قديم كه مردم به دكتر و دارو دسترسي نداشتند براي درمان امراض خود از گياهان دارويي و خواص دارويي آنها استفاده مي كردند . طبابت به وسيله گياهان دارويي از قديم الايام مرسوم بوده و امروزه نيز به صورت علمي در دانشگاههاي كشور در رشته اي به عنوان گياه پزشكي آموخته مي شود . در زمانهاي قديم اين گونه طبابت كه به طبابت سنتي مرسوم است با استفاده از تجارب اشخاص در تشخيص قدرت شفابخشي گياهان مختلف براي امراض گوناگون بود . به اين اشخاص حكيم مي گفتند ، طبابت به شيوه سنتي مانند ساير نقاط ايران از قديم الايام در اين منطقه رواج داشته و امروزه نيز در بعضي از نقاط آن خصوصاً در روستاها رواج دارد . براي بهبودي امراض از قسمتهاي مختلف گياه از قبيل : ريشه – ساقه – برگ – ميوه – دم كرده و جوشانده و غيره استفاده مي كنند . در اينجا به بررسي برخي از گياهان داروئي وخواص آنها اشاره مي كنيم :
1- دِرمنه و كلپورك : براي درمان دل درد و دلپيچه – فشارخون و قند خون
2- آويشن : براي درمان سرماخوردگي .
3- گل گاوزبان : براي درمان بيماريهاي قلبي – ضربان قلب .
4- ميخك : از اسانس آن براي دندان درد استفاده مي كنند .
5- نعنا : براي درمان اسهال بچه .
6- گل ختمي : براي درمان دهاني كه گرما زده است به عنوان شربت نيز استفاده مي شود .
انواع بازيهای محلی
– مجولا
نوع بازي : گروهي
رقابت : فردي
تعداد بازيكنان : نامحدود
ميدان بازي : دايره اي به قطر دو تا سه متر و خطي با فاصله هفت متر از آن دايره به منزله خط شروع بازي مشخص مي شود .
وسيله بازي : چندين مهره از مفصل استخوان پاي گوسفند ( مجول ) و يك عدد سنگ تخت كه به آن گل مي گويند .
نحوه بازي : هر يك از بازيكنان مهره هاي خود را به هوا مي اندازند . مهره هر كسي كه به صورت عمودي بر زمين قرار گيرد شروع كننده بازي مي شود .
براي شروع بازي مهره ها را در وسط دايره در يك رديف مي چينند . بازيكن شروع كننده از سر خط با سنگ مهره را هدف مي گيرند . اگر سنگ به مهره ها برخورد كند ، پس از ان مي تواند بازي را از نزديك دايره شروع كند و با هر ضربه مي تواند يك يا دو مهره را هدف بگيرد . اگر بيش از دو مهره را بزند آنها را دوباره داخل دايره قرار مي دهد و بار ديگر خود آنها را هدف مي گيرد و اگر نتوانست بازيكني ديگر آنها را هدف قرار مي دهد . اگر با هر ضربه اي توانست يك مهره را بزند بازي بوسيله همان نفر ادامه پيدا مي كند و اگر نتوانست مهره اي را بزند نوبت نفر بعد مي شود و بازي همچنان ادامه پيدا مي كند تا اين كه چه كسي مهره بيشتري را هدف مي گيرد .
- پت پَ توكا
نوع بازي : گروهي
رقابت : فردي
تعداد بازيكن : نامحدود
ميدان بازي : محيط اطراف يك نشانه كه به آب معروف است .
شيوه انتخاب نگهبان آب : سرگروه بازي با يك سلسله اسمهايي بازيكنان را مي خواند . آخرين اسم نام هر كس شد او بايد نگهبان آب باشد . اسن اسمها عبارتند از :
ييلك ، بيلك ، تركن ، تميلك ، مي پر ، تازي ، كلم ، كچو ، بشمار ، ودم ، تاسك ، توسك ، مردك ، روسك
نحوه بازي : بدين ترتيب يك نفر نگهبان نقطه آب مي شود و بقيه بازيكنان مي خواهند به طور مخفيانه و سريع خود را به اب برسانند . نگهبان قبل از اين كه بازيكنان به آب برسند بايد آنها را با دست لمس كند و يا با شي ء ضربه اي به آنها بزند . به اين ترتيب آن بازيكن حذف مي شود .
نحوه بازي در شب : در شب لازم است نگهبان فقط بازيكنان را ببيند و افرادي را كه مي بيند بايد به كمك او بيايند و زودتر ديگر بازيكنان را پيدا كنند .
مراسم تدفين و سوگواري مرده گان
پس از مرگ اعمال زير به ترتيب صورت مي گيرد :
پس از مردن ميت را به غسالخانه مي برند براي انجام غسل ميت
2-پس از غسل دادن ، ميت را به پشت مي خوابانند تا كاملاً خشك شود
3-ميت را به داخل خانه وارد مي كنند براي كفن و دفن كردن و اگر مرد باشد با پنج پارچه كفن و اگر زن باشد با هفت پارچه كفن مي كنند
4-پس از آنكه ميت را كفن كردند ، آن را در محوطه اي باز مي گذارنند كه مردم براي خواندن نماز ميت جمع شوند . نماز ميت 5 تكبير دارد كه با اجازه ولي ميت و به وسيله امام جماعت يا روحاني محل خوانده مي شود . و بعد ميت را از محل خانه يا محوطه تا كنار قبرستان همراهي مي كنند و آن را با همكاري يكديگر داخل قبرمي گذارند
5-خواندن تلقين توسط ملايي كه مسئول آن است . اگر ميت مرد باشد ( اسم افهم يا ابن فلان ) و اگر ميت زن است ( اسمعي افهمي يا فلان بنت فلانه ) بدان و آگاه باش كه از دار دنيا به دار عقبي رفته اي . و اين منزل ، منزل آخرت است و بعد سر لحد را مي پوشانند و با پشت دست يا بيل خاك مي ريزند تا اينكه قبر فشرده شود و تكميل گردد.
مراسم فاتحه خواني از اولين روز شروع مي شود و تا سوم و هفتم و بعد از مراسم سوم و هفتم ، چهلم و پس از مدت يك سال مراسم سالگرد برگزار مي گردد .
نتيجه گيري
اين ضرب المثلها بيشتر جنبة اجتماعي دارند كه تا حدودي به زندگي خانوادگي و قومي افراد بستگي دارد و همچنين مسائل اقتصادي هم با اين موارد قاطي شده است و تا حدودي هم نشانگر وضعيت اقتصادي مردم منطقه است كه بيشتر جمعيت اين مناطق را كشاورزان و روستائيان تشكيل ميدهند .و نسبت به شهرهاي صنعتي و بزرگتر وضعيت معيشتي ضعيفتري دارند . همچنين بعضي از ضرب المثلها هم راجع به عشق و عاشقي هست كه در هر فرهنگ و موقيتي ديده شده است .و حد و مرزي نمي شناسد . به طور كلي ضرب المثلها منتقل كننده فرهنگ و تمدن يك ملت و گروه است . شايد كسي كه كتابي را منتشر مي كند يا در مورد تمدن و قدمت يك قومي نظراتي ارائه مي دهد آگاهي كافي نداشته باشد و يا بعضي از چيزهارا بنا به دلايل خاصي تحريف كند اما آنچه كه حقيقت امر را نشان ميدهد و آنرا به اثبات مي رساند آن چيزي است كه خود آن مردم آنرا اذعان ميكنند .