کهنوج در دوران قاجار

شاهزاده فیروز میرزا فرمانفرما ، حاکم کرمان در سال 1298 به رودبار و بمپور سفری کرده است که سفرنامه هم در این باره از خود برجای گذاشته است ، کهنوج را اینگونه توصیف کرده است . (( کهنوج قصبه و ضابط نشین رودبار است ، قلعه ی بسیار سختی دارد که در ابتدای کهنوج و در ورودی کوه سنگی واقع است که از قلعه بمپور مرتفع تر است و به عینه شبیه دوشان تپه ( در تهران ) ولی ارتفاع این قلعه اندکی از او کمتر و طول کوه و قلعه اینجا به آن اندازه نیست . اکنون این قلعه خراب و ویران و چاهش را که آب داشته است پر کرده اند . باعث خرابی قلعه را تحقیق کردم گفتند : در سالی که سعید خان مشهور به بلوچ که ضابط رودبار بود و از دیوان و دربخانه گریزان بود . امیر توپخانه حکم به خرابی قلعه کرده بود . ( البته آقاخان محلاتی حاکم کرمان که بر علیه محمد شاه قاجار طغیان کرده بود و سعید خان رودباری به او قول همکاری و مساعدت داده بود او به قلعه کهنوج پناه آورد و قوای دولتی قلعه کهنوج را محاصره و حبیب الله خان امیر توپخانه ، این قلعه را به توپ بست که سبب ویرانی آن شد . این حادثه در سال 1257 اتفاق افتاد ) .

در حوالی قلعه چهار رشته قنات است و نخیلات فروان دارد ، یکصدو پنجاه خانوار رعیت دارد که در خانه های حصیری خرما زندگی می کنند . چراغخان که مرد کدخدا منشی است باغ خوبی ترتیب داده و از همه جور مرکبات و نخیلات غرس کرده است . درختی عجیب دارد که نامش موز است ، درخت انبه هم دارد ، یک مسجد و یک تکیه و حسینیه خشت و گلی همدارند ، باغ هایش بسیار بزرگ و خوش طرح بود و خیابان ها داشت .

عبدالحسین خان فرمانفرمای کرمان هم در سال 1311 هجری قمری به کهنوج و جیرفت آمده است . او در سفرنامه خود کهنوج را اینگونه معرفی کرده است (( کهنوج ضابط نشین و نقطه مرکزی رودبار زمین است و طول آن از شرق به غرب و عرضش از شمال به جنوب است .

حاجی ملا عبدالحسین روضه خوان قاضی رودبار است و از حکومت کرمان موظف و خلق این نقطه از زن و مرد و کوچک و بزرگ و عالی و دائی قریب هزار نفر است . آنها در خانه های ( کتوکی ) سکونت دارند و حسینیه و مسجدی که مرحوم چراغ خان ساخته اند .

قلعه کهنوج را مرحوم سعید خان بالای تلی در پنجاه و هفت سال قبل ساخته است که تل آن تقریباً دویست زرع ارتفاع دارد و تمامش سنگ و بنیان قلعه در نهایت استحکام است . برج و باروی خوب برای آن ساخته شده و سرزن تمام تلهای محقر اطراف است . در وسط آن چاه عمیقی که زیاده از دویست زرع عمق دارد حفر کرده و به آب رسانده اند ، سه دروازه به همه جهت و شانزده لوله برج در فصیل و نارنج قلعه هم دارد ، اوقاتی که در این نقاط اغتشاشی بوده است ، قلعه مزبور در محل خود خیلی مفید بوده و غالباً مرحوم سعید خان خود و کسانش را در قلعه مزبور حفظ می نموده است ولی بعد از آن به واسطه شیوع امنیت دران خان و پدرش نورالدین خان آن را متروک گذاشته است و چون کهنوج از حد غرب جنوبی پنج فرسخ تا (( کردی )) خاک فارس بیشتر فاصله ندارد . برای حفظ جان و مال اهالی این حدود از اشرار عرب و بهرلوی فارس تعمیر و نگاه داری این قلعه از لوازم است .

بازار کهنوج

با لهجه محل مزبور فی حدتفه آباد و دایر است و از هر قبیل ارباب ، صنایع و حرفه مثل حداد و نجاز و سکاک و نمد مال و پیله ور افغان و لاری و اوزی در آنجا فراخور حوصله به هم می رسد و چون از این نقطه تا بندر پنج منزل است اقسام امتعه و اقشمه و اسباب حرب از قبیل تفنگ و کارد و چاقو و ... ، پیله ورها آورده و خریداری می شود .

آبش شیرین و گوارا و هوایش روزها مشابه بمپور و شبها باد شمال بسیار خنکی می وزد تا یک درجه سرد است و معادل بیست و یک رشته قنات و مزرعه در کهنوج سعیدخان و اطراف آن دایر مزرعه از آنها متعلق است به امیر دران خان و کسانش و پانزده مزرعه دیگر متعلق به سایرین است .

از رودیدادهای مهم دوران قاجاریه تهاجم همه جانبه ملک سیف دست نشانده پنج عمان در میناب بود . شیخ عمان که بنادر حاشیه خلیج فارس چون میناب و سریک را از شاهان عشرت طلب قاجار اجاره کرده بود در سال 1266 هجری ملک سیف از جانب او بر میناب حاکم بود . پس از چندی به فکر توسعه قلمرو خود افتاد و مدعی مالکیت منوجان ، رودخانه و گلاشگرد شد و با  پولهای بسیاری که خرج می کرد بسیاری از اهالی این منطقه را هم فریفته و با خود همراه نموده بود .

سعیدخان رودباری حاکم خودمختار رودبار زمین ، این ادعای ملک سیف را توهین به خود و رودبار دانسته و عازم جنگ با او که بر منوجان و گلاشکرد است دست یافته بود شد . از ان پس جنگهای بسیاری بین این دو روی داد که به جنگهای شش ساله شهرت یافت . تا اینکه مستعلی خان فرزند رشید سعید خان که فرمانده جنگجویان رودباری بود توانسته بود ملک سیف را از منوجان و این نواحی بیرون کند . بنابر خدعه و حیله ملک سیف کشته شد . او دو تن از خویشان حاکم کرمان را با پولهای بسیار فریب داد تا در هنگام شکار او را هدف گلوله قرار دهند ، این سبب شد که همه مردم رودبار یکپارچه در جنگ شرکت کرده و با خشم و نفرت بر ملک سیف بتازند و سرانجام ملک سیف را نه تنها از این نواحی بیرون راندند بلکه او حکومت میناب را برای همیشه از دست داد . تا اینکه شیخ عمان برای همیشه فکر تصرف خاک ایران را از سر به در کند .